تایتل قالب
تلاشی در راستای رشد اقتصادی نوآوری محور با رویکرد خط مشی گذاری نوآوری


۸ مطلب با موضوع «منابع مفید» ثبت شده است


 

مرکز سی.آی.اس و مؤسسه آر.تی.آی اینترنشنال که در پائیز سال 2016 آغاز به کار کردند، به منظور ایجاد اقتصادهای مبتنی بر نوآوری و فناوری شروع به بررسی چالش های کنونی موجود در کشورهای در حال توسعه نمودند.

دانیل راند (Daniel F. Runde)، چارلز رایس (Charles Rice) و ارول یایباک (Erol Yaynoke) در گزارش «رشد اقتصادی نوآوری محور؛ متحول کردن اقتصادهای درحال توسعه فردا از طریق فناوری و نوآوری» به ایجاد رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری و فناوری پرداختند. در خلاصه مدیریتی این گزارش آمده است:

دنیا با جریانی از تغییرات و پیشرفت‌های فناوری مواجه است که اساساً در حال تغییر روابط بین افراد، اقتصادها و جامعه هستند. نوآوری‌هایی در زمینه‌های گوناگون از جمله ربات‌شناسی، ژنتیک، هوش مصنوعی، حسگرهای اینترنتی، و رایانش ابری هرکدام به ‌صورت مجزا تحول‌ آفرینند و به‌ صورت جمعی در حال تغییر دادن دنیا هستند. کارشناس‌های سرتاسر دنیا عناوین و شرح‌های مختلفی را برای این پدیده انتخاب کرده‌اند: کلاوس شواب به آن «انقلاب صنعتی چهارم» می‌گوید؛ الک راس[1] به «صنایع آینده» اشاره می‌کند؛ استیو کِیس[2] آن را «موج سوم» اینترنت می‌داند؛ و مارتین فورد[3] در انتظار «ظهور ربات‌ها» است.

اگرچه دیدگاه این اندیشمندان نسبت به آینده کمی با هم فرق دارد، اما همه در این مورد توافق نظر دارند که مفروضات موجود و مدل‌های اقتصادی نیازمند تعدیل هستند. هم برای کشورهای توسعه ‌یافته و هم برای کشورهای در حال ‌توسعه، اقتصاد مبتنی بر نوآوری و فناوری ریسک‌ها و فرصت‌های چشمگیری در بر دارد. از یک ‌طرف، این تغییر دربردارندۀ پتانسیل افزایش رونق جهانی، کارایی، و کیفیت زندگی است. از طرف دیگر، این تغییر در صورتی‌که به‌ خوبی مدیریت نشود می‌تواند شیوه‌های به ‌کار گیری، راه‌های خروج از فقر، و ثبات در سراسر دنیا را متحول کند.

خبر خوب این است که جهان ِدر حال ‌توسعه نسبت به هر دوره‌ای از تاریخ، غنی‌تر و آزادتر و تواناتر است. مرکز ثقل طبقۀ متوسط جهانیِ نوظهور در جاهایی مانند هندوستان و چین و جنوب شرقی آسیا و شرق آفریقا خواهد بود. تمرکز آیندۀ توسعه و پیشرفت روی برنامۀ نیازهای بنیادین انسان نخواهد بود؛ هرچند برخی از نیازهای حیاتی و مبرم انسان هنوز برآورده نشده‌اند. محقق ساختن امیدها و آرزوهای مربوط به این اقتصادهایِ در حال تغییر، مستلزم شکل‌های تازه‌ای از همکاری در سطحی فراتر از مساعدت خارجیِ سنتی خواهد بود. امروزه کشورهای در حال ‌توسعه به دنبال شراکت در مبادله و سرمایه‌گذاری، آموزش ‌و پرورش، و علم و فناوری هستند.

این یعنی ایجاد ظرفیت مشارکت در اقتصاد امروزیِ مبتنی بر نوآوری و فناوری و سود بردن از آن برای کشورهای در حال ‌توسعه حیاتی خواهد بود. نمونه‌های سنتی توسعه متکی بر کشاورزی، کالا، و کارگر ارزان به‌ عنوان بخشی از یک فرآیند افزایشی (تصاعدی) برای ایجاد مهارت، ارتقاء زنجیرۀ ارزش‌های جهانی، و افزایش درآمد ملی بودند. اگرچه این نمونه‌ها اهمیت خود را حفظ خواهند کرد، پیوستن به اقتصاد دانش مستلزم مهارت‌ها و آموزش‌های جدیدی برای ایجاد یک نیروی کار امروزی، ارتباط با شبکه‌های دانش جهانی، و داشتن تمایل و توانایی در پذیرفتن تغییرات سریع است.

برای کشورهای در حال ‌توسعه‌ای که می‌خواهند از دام درآمد متوسط فرار کنند[4] و از فرصت‌های تازۀ موجود در اقتصاد جهانیِ در حال تغییر بهره ببرند، زمان نظر افکندن به آینده همین حالا است. بانک جهانی اخیراً تخمین زده است که تا دو سوم همۀ مشاغل موجود در کشورهای در حال ‌توسعه در معرض ماشنی شدن هستند. همچنین مجمع جهانی اقتصاد نیز برآورد کرده که نزدیک به دو سوم دانش‌آموزان دبستانی فعلی در مشاغل و صنایعی به کار گرفته می‌شوند که در حال حاضر وجود ندارند. کشورهای در حال ‌توسعه در واکنش به این فشارها به دنبال این هستند که مسیر اقتصادی و هم ­آمیزی صنعتی خود را از طریق نوآوری و فناوری تغییر دهند. امروزه نزدیک به نیمی از همۀ کشورهای در حال ‌توسعه اقدام به عرضۀ استراتژی‌های علم و فناوری و نوآوری (STI) ملی کرده‌اند، و در این مورد که نیازی نیست نوآوری و فناوری تنها حیطۀ اقتصادهای پیشرفته باشند، روز به ‌روز اتفاق ‌نظر بیشتر می‌شود.[5] اما اشاعۀ این قابلیت مستلزم سیاست‌گذاری و نظارت خوب خواهد بود.

ایالات متحده می‌تواند (و باید) برای توسعۀ کشورهایی که می‌خواهند اقتصادشان را از طریق علم و فناوری و نوآوری متحول کنند، جایگاه خود را به ‌عنوان همکار برگزیده استوار کند. این کشور دارایی‌های منحصر به ‌فردی در اختیار دارد که می‌تواند برای کمک به کشورهای در حال‌ توسعه در نیل به هدفشان ارائه کند: دانشگاه‌ها، پژوهش‌ها و شرکت‌های آمریکایی مایۀ حسرت تمام دنیا هستند. خیل عظیم محصلان خارجی و جوامع پراکنده در ایالت متحده نیز می‌توانند نقش رابط‌های طبیعی را در همکاری‌های آتی که به ایجاد پیوندهای دیپلماتیک و اقتصادی کمک می‌کنند، داشته باشند.

مشخصاً کمک به کشورهایی که به دنبال این ‌گونه تحولات هستند و همکاری با آن‌ها به نفع آمریکا است. اقتصادهای نوظهور در آینده بازاری برای معاملات و سرمایه‌گذاری‌ها خواهند بود و ترویج رشد اقتصادی در کشورهای خارجی مشاغل و ثروت‌هایی در کشور خودمان ایجاد می‌کند. کمک به کشورهای در حال ‌توسعه برای محقق کردن امیدها و آرزوهایشان به دوستی‌ها و اتحادها نیرو می‌بخشد و تقسیم بار مسئولیت‌ها و تولید کالاهای عمومی جهانی را تسهیل می‌کند. نوآوری حق انحصاری کشورهای ثروتمند نیست، و ما به مغزهای متفکر بیشتری از سرتاسر دنیا که بر حل چالش‌های جهانیِ مشترک ما تمرکز دارند، نیاز داریم.

آموزش، علم و فناوری بخش اعظم ارتباط ما با جهان در حال ‌توسعه را تشکیل خواهد داد، و سیاست‌گذاران ایالات متحده باید در مورد اینکه این مسائل چگونه با منافع جهانی ما رابطۀ مستقیم دارد به درک عمیق‌تری دست یابند. ایالات متحده از طریق همکاری مؤثر می‌تواند کشورهای جدید را وارد نظام بین‌المللیِ آزاداندیشِ مبتنی بر مقررات کند. این گونه قدرت نرم، ایجاد شبکۀ جهانی و راهبری تکنولوژیکی است که یک «قرن آمریکایی» دیگر را در پی خواهد داشت.

در مراحل حساس این برهۀ حیاتیِ توسعۀ اقتصادی و اجتماعی انسان، سی.اس.آی.اس و آر.تی.آی اینترنشنال یک همکاری پژوهشی به ‌منظور بررسی روندهای جهانی، بهترین شیوه‌ها، و مسائل نوظهور پیرامون رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری و فناوری به وجود آوردند.

یافته‌های ارائه ‌شده در این گزارش نشان می‌دهند که زمینه مشخصی برای تسریع و گسترش فرصت‌ها از طریق نوآوری و فناوری در سرتاسر دنیا وجود دارد. اگرچه ماهیت دقیق فرصت‌ها بر اساس محیط متغیر است (کنیا، مالزی، و گجرات هرکدام دیدگاه متفاوتی نسبت به آیندۀ اقتصادی خود داشتند) در سراسر دنیا بینش‌ها و رویکردهای مشترکی برای ترویج رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری و فناوری وجود دارد. متحول کردن اقتصادهای در حال‌ توسعۀ آینده از طریق فناوری و نوآوری لزوماً نیازمند سرمایه‌گذاری‌های عظیم نخواهد بود، بلکه مستلزم مداخله‌های ترغیب ‌کننده، همکاری‌های مداوم، و چشم‌انداز بلندمدت است.

برای دریافت و مطالعه متن کامل این گزارش از لینک دانلود زیر استفاده کنید.

لازم است ذکر شود مرکز بررسی‌های استراتژیک با هدف توجه دادن کارشناسان و تحلیل‌گران کشور، و هم‌چنین جهت اطلاع‌یابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیم‌گیری‌های راهبردی هستند، نسبت به ترجمه و بنا به مورد انتشار محدود یا عمومی مجموعه‌ای از متون راهبردی اقدام می‌کند و مندرجات این گزارش‌ الزاماً بیانگر دیدگاه‌های مرکز بررسی‌‌های استراتژیک نیست.


[1] .Alec Ross

[2] .Steve Case

[3]. Martin Ford

[4]. بانک جهانی اعلام کرده است که:از دهۀ 1950، رشد سریع به تعدادی از کشورها امکان رسیدن به جایگاه درآمد متوسط را داده است؛ با این حال، تعداد خیلی کمی توانسته‌اند مراحل اضافی لازم برای تبدیل شدن به اقتصادهایی با درآمد بالا را طی کنند. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورهای در حال‌ توسعه در وضعیتی گرفتار شده‌اند که به آن دام درآمد متوسط می‌گویند ... تعادل اقتصادی ثابت و کم‌رشدی که در آن استعدادها به هدر می‌روند و نوآوری راکد است.

[۵].طی تحقیقات سی.اس.آی.اس مشخص شد که 66 کشور از 139 کشوری که بانک جهانی در دستۀ کشورهای دارای درآمد کم یا درآمد متوسط قرار داده، سیاست STI (علم، فناوری، نوآوری) دارند.

 

منبع: مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری


متنی که مطالعه خواهید کرد، راهنمایی برای آشنایی با رشته سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری است که آقای مهدی ثنائی آن را تهیه کرده اند.

پیش از مطالعه این نکته را یادآور شوم که متن حاضر به روزرسانی خواهد شد. اگر شما هم پیشنهادی برای کامل تر شدن این راهنما دارید، کمک کنید.


مقدمه

هدف از نگارش این مطلب، ارائه راهنمایی اولیه برای علاقه‌مندان به حوزه سیاست‌گذاری علم، فناوری و نوآوری[1]، و با تمرکز بر سازه اجتماعی آن در ایران می‌باشد. در نگارش این مطلب تأکید بر نوعی معرفی مهم‌ترین و شناخته‌ترین منابع فارسی وجود داشته است. این کار به دو دلیل صورت پذیرفته است:

·        این نوشته در حکم معرفی و ارائه راهنمایی اولیه برای علاقه‌مندان می‌باشد؛

·        تمرکز بر سازه اجتماعی این حوزه در ایران، نیز بر این ضرورت تأکید مضاعف خواهد کرد.

بدیهی است که علاقه‌مندان به آشنایی این حوزه بایستی مطالعات هدفمند و گسترده‌تری را در پیش گرفته، بطور جدی وارد سطوح عمیق‌تری از منابع گردند.


افرادی که قصد دارند در زمینه نوآوری های فناورانه پژوهش کنند و یا فعالیت عملی داشته باشند، شناخت حوزه ی فناورانه مورد علاقه، جزء اولین قدم های آغازین است.

در این راستا، در پست پیش رو به توضیح مختصر زمینه های مختلف فناورانه می پردازیم.


فناوری مکانیکی:

 فناوری مکانیکی شامل طراحی، تولید و کاربرد ماشین هایی مانند ساعت کوکی است که در آنها از فناوری الکتریکی یا رایانه ای استفاده شده است.

 

فناوری شیمیمایی:

منظور از فناوری شیمیایی، نوعی فناوری است که در آن مواد خام به اجسامی مفیدتر همچون پلاستیک، دارو یا لوازم آرایشی تبدیل می شوند.

 


متن زیر خلاصه‌ای از برخی نظریه‌های رشد اقتصادی اولیه و نحوه تکامل آنها در طول زمان، برای تعیین نقش فناوری و نوآوری در روند رشد اقتصادی، ارائه می‌دهد. رشد اقتصادی به عنوان افزایشی پایدار در تولید ناخالص سرانه داخلی[1] تعریف می‌شود. این نوشتار نظریه رشد نئوکلاسیک؛ مدل‌های رشد درون‌زا؛ و مدل‌های تطوری؛ به همراه بحثی مختصر از فرضیه‌های همگرایی را بررسی خواهد کرد.



مقاله «سیاست نوآوری؛ چیستی، چرایی و چگونگی» (Innovation policy: What, Why and How) که توسط دو تن از نظریه پردازان مطرح عرصه سیاست نوآوری، ادلر و فاگربرگ، نوشته شده است به سه سؤال کلیدی چیستی، چرایی و چگونگی سیاست نوآوری پاسخ می‌دهد. در بخش چیستی منظور از سیاست نوآوری بیان می شود. در بخش چرایی نظریه های پشتیبان سیاست نوآوری مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و در بخش چگونگی، به چگونگی پیاده سازی سیاست های نوآوری پرداخته می شود.

بخش چیستی، سیاست نوآوری را به معنی سیاست‌های مؤثر بر نوآوری -شامل گستره‌ای از سیاست‌های (و ابزارهای سیاستی‌) مختلف که در زمان‌های گوناگون، با انگیزه‌های متفاوت، و تحت عناوین مختلف، از جمله به طور روزافزون، سیاست نوآوری معرفی شده‌اند- تعریف می‌کند. در واقع، بسیاری از آنهایی که امروزه سیاست نوآوری نامیده می‌شوند در گذشته تحت عناوین مختلفی نظیر سیاست صنعتی، سیاست علم، سیاست پژوهش یا سیاست فناوری بوده‌اند. در ادامه با تقسیم سیاست های نوآوری به سیاست های مأموریت گرا، اختراع گرا و سیستم گرا به توصیف هر یک از آنها می پردازد.

سیاستهای مأموریت‌گرا، سیاست هایی هستند که هدف‌شان ارائۀ راه‌حل‌های جدید (که در عمل مؤثر واقع می‌شوند) برای چالش‌های خاصی است که در دستورکار سیاسی هستند. از آنجایی که راه‌حل پیشنهادی می‌بایست در عمل مؤثر واقع شود، سیاست‌گذاران موظف‌اند که هنگام طراحی و پیاده‌سازی سیاست تمامی مراحل فرآیند نوآوری را در نظر بگیرند (رویکرد گسترده). سیاست‌‌گذاران سال‌ها چنین سیاست‌هایی را تحت عناوین مختلف برای اهداف دفاعی اتخاذ کرده‌اند.

سیاست‌های اختراع‌گرا تمرکز محدود‌تری دارند، به این معنی که روی مرحله تحقیق‌ و ‌توسعه/اختراع تمرکز می‌کنند، و امکان بهره‌برداری از اختراع و انتشار آن را در اختیار بازار قرار می‌دهند.

سیاست‌های سیستم‌گرا از منشأ و کانون جدیدتری هستند، و همچنان که این اصطلاح نشان می‌دهد، روی ویژگی‌های سطح سیستم، همانند درجه تعامل میان بخش‌های مختلف سیستم؛ میزان نیاز برخی از اجزای حیاتی سیستم به بهبود؛ یا قابلیت‌های بازیگران مشارکت‌کننده تمرکز می‌کنند.

بخش چرایی به تبیین نظریه های پشتیبان سیاست نوآوری می پردازد و عنوان می کند علی رغم آن که سیاست نوآوری (به معنی سیاست های مؤثر بر نوآوری) پیش از نظریه های پشتیبان آن وجود داشته است، امّا این نظریه ها به تحلیل سیاست های نوآوری و مشروعیت بخشی به آنها کمک می کنند. 

اولین نظریه پشتیبان، رویکرد شکست بازار به سیاست نوآوری است. هر چند که بر اساس نتایج تحقیقات شرکت رند آمریکا در دهه های پس از جنگ جهانی دوم مهم ترین منبع نوآوری خلق دانش جدید معرفی گردید، امّا به علت عمومی بودن کالای دانش و تخصیص نیافتن مزایای اقتصادی خلق دانش جدید به شرکت های مخترع، سرمایه گذاری در تولید دانش بنیادین برای شرکت ها مزیت اقتصادی نداشته و دولت ها موظف به سرمایه گذاری عمومی در خلق دانش جدید (از نگاه این رویکرد، نوآوری) می باشند. این نگاه منجر به خلق مدل خطی به توسعه نوآوری شده است.

دومین نظریه پشتیبان، رویکرد نظام نوآوری به سیاست نوآوری است. در این رویکرد، محیط به عنوان یک منبع توانمندساز برای نوآوری تلقی می شود. در واقع، تحقیقات تجربی این دسته نوآوری را پدیده ای تعاملی می دانند که به شدت به توانایی بنگاه ها برای ارتباط و تعامل با دیگر بازیگران نظام نوآوری وابسته است. از این رو سیاست های نوآوری در این دسته از این قبیل تعاملات حمایت و پشتیبانی می کنند.

نظریه سوم، رویکرد وابستگی به مسیر است. دغدغه اصلی سیاست های نوآوری مربوط به نظریه وابستگی به مسیر، برقراری تعادل میان خلق و انتخاب تنوع است. در واقع هر چند که منبع رشد اقتصادی بلندمدت خلق تنوع است، امّا فرآیندهای انتخاب نیز با حذف راه حل هایی که امید کمی به آنها هست به کارایی مورد نظر کمک می کنند.

در قسمت چگونگی به بررسی ابزارهای سیاست گذاری نوآوری، اندازه گیری تأثیر آنها و چگونگی حکمرانی و پیاده سازی سیاست های نوآوری پرداخته می شود.

در پایان مقاله نیز، آموزه های عملی برای تدوین سیاست های نوآوری توصیف و تبیین شده است. این آموزه ها به شرح زیر است؛

اولاً، نوآوری در درجه اول در مورد تولید ایده‌های جدید، که سیاست‌های علم و پژوهش بر آن تمرکز داشتند، نیست بلکه نوآوری تلاشی برای بهره‌برداری عملی از ایده‌ها به منظور افزایش رقابت‌پذیری و پاسخ به مشکلات یا چالش‌های بوجود آمده است.

ثانیاً، به منظور دگرگون ساختن اقتصاد و مقابله با چالش‌های اجتماعی از طریق نوآوری، سیاست‌گذاران به تنظیم ابزارهای خود نیاز دارند. به عبارت دیگر، تأکید صرف بر ابزارهایی نظیر یارانه های تحقیق و توسعه کافی نبوده و باید به خرید دولتی نوآوری و مقررات نیز توجه شود.

ثالثاً، همانطور که کارآفرینان متعددی این مسیر پرفراز و نشیب را پیموده‌اند، سخت‌ترین چالش نوآوری جان سالم به در بردن از "دره مرگ"، یعنی مرحله میان تولید ایده و بهره‌برداری از آن می‌باشد. بنابراین، سیاست نوآوری مؤثر در همان حال که به منظور حل مسئله به رویکردهای مختلف اجازه همکاری و رقابت می‌دهد ‌نیازمند آن است که از آزمایش، پیاده‌سازی و بهره‌برداری نیز، به ویژه در مراحل اولیه حمایت کند.

چهارمین نکته این است که نوآوری به فعالیت‌های دانش‌بنیان (یا فناوری پیشرفته) یا صنایع تولیدی محدود نمی‌شود، بلکه نوآوری می‌تواند در تمامی بخش‌های جامعه، برای مثال صنایع خدماتی، صنایع خلاق، و بخش عمومی یا در قالب نوآوری اجتماعی به عنوان نیروی قدرتمند تغییر عمل کند. بنابراین سیاست نوآوری نباید به یک وزارتخانه یا سازمان حکومتی واحد اختصاص یابد. مسلماً تمام وزارتخانه‌ها (و تمام سطوح دولت) باید جویای آن باشند که چگونه نوآوری-و سیاست نوآوری- توانایی آنها در اجرای تعهدات‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سرانجام، توسعه سیاست‌های نوآوری مؤثر، نیازمند درک عمیقی از زمینه آن است. به عنوان مثال نظام‌های ملی نوآوری که سیاست‌ها در آن معرفی می‌شوند باید به خوبی شناخته شوند.

 

 



محمدعلی صادقی کیا ۹۷-۱۰-۲۸ ۰ ۱ ۱۰۵۷

محمدعلی صادقی کیا ۹۷-۱۰-۲۸ ۰ ۱ ۱۰۵۷


عنوان کامل کتاب “دولت کارآفرین؛ نقد اسطوره‌های بخش خصوصی در مقابل بخش عمومی” است.

کتاب حاضر به بررسی نقش دولت در نوآوری و رشد اقتصادی می‌پردازد و بی­‌شک یکی از مهم‌‏ترین کتاب‏‌هایی است که در این زمینه در سال‌های اخیر منتشر شده است. این کتاب تحسین‌­های مجلات معتبری مانند فایننشیال تایمز و اکونومیست و اندیشمندان سرشناسی مانند ریچارد نلسون و دنی رودریک را برانگیخت و با استقبال جامعۀ دانشگاهی و سیاست‏‌گذاران روبه‏‌رو شد.

نویسندۀ کتاب به‏ خوبی شرح می‌دهد که مکانیسم بازار به‏ تنهایی قادر به ارتقای نوآوری نیست و همکاری بخش خصوصی و دولت در این میان ضروری است. مازوکاتو همچنین نشان می‌دهد که حتی در زمانی که بحث جادوی بازار از سوی آمریکا در سطح جهان تبلیغ می­‌شده است دولت این کشور در اقتصاد نقش فعالی ایفا می‌کرده است. با توجه به این مسئله کتاب حاضر برای اندیشمندان و سیاست‏‌گذاران ایرانی حاوی نکات ارزنده‌­ای است و نشان می­‌دهد تنها با تکیه بر مکانیسم بازار و خصوصی‌سازی نمی­‌توان به رشد اقتصادی دست یافت.

در مجموعۀ «توسعه و اندیشه» که کتاب حاضر سومین اثر آن است، تلاش خواهد شد مکاتب مختلف اقتصادی از جمله اتریشی، نهادی، مارکسیستی، شناختی و رفتاری معرفی شود و مورد بحث قرار گیرد و موضوعات مختلفی مانند عدالت، آزادی، توسعه، کارآفرینی، اقتصاد دانش‏‌محور، مباحث بازار پول و سرمایه، نقش دولت در توسعه و غیره از نگاه این مکاتب بررسی شود.

همچنین جهت مشاهده ویدئوی مربوطه می‌توانید به این لینک با عنوان “دولت سرمایه‌گذار، مخاطره‌جو، نوآور” مراجعه کنید.


این کتاب تلاشی است برای شناخت از خویش و زمانه و آنچه همه با آن مواجهیم. شبکه‌ای از فناوری‌ها و دانش‌هایی که ما را در میانه خود محاصره کرده‌اند و مسلّمات و مفروضات خود را هر روز و هر ساعت در قامتی نوین به ما عرضه می‌کنند. در حدیثی شریف آمده است: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» که مراد آن است انسان آگاه به زمانه، در بحران‌های آن فرو نمی‌رود. اکنون پرسش این است که ما تا چه اندازه زمانه خود را می‌شناسیم و این شناخت تا چه اندازه ما را از فروافتادن به لوابس نجات داده است؟ و آیا اساساً احساسی از فرورفتن در بحرانی داریم یا نه؟ آیا همه چیز به خوبی پیش می‌رود یا حوادثی در محیط‌زیست، اخلاقیات، معماری، باورها و ما در حال رخداد است؟ ما به عنوان مسلمان چگونه تغییراتی را نسبت به نسل‌های پیش از خود داشته‌ایم؟ مبنای این تغییرات چه بوده است؟ آیا جهت و هدف آن تغییرات، با جهت و هدف کلی قواعد دینی‌مان یکسان بوده است؟



این مقاله یک مرور ادبی است که در آن مفهوم علم نوآوری با کمک تحقیقات گذشته تعریف و توضیح داده شده است. تاریخ نشان می­دهد که محصولات و خدمات جدید اغلب از محصولات قدیمی ناشی می­شوند که این امر به توسعه و رشد صنعت کمک می­کند. علم نوآوری در طول زمان توسعه یافته و می­تواند مربوط به مکتب اتریش و اقتصاد تطوری باشد. مفهوم علم نوآوری گسترده بوده و به سه سطح تحلیل تقسیم شده است. بخش­های اصلی نوآوری مشخص شده­اند و هدف این بررسی نیز آن است که بینشی خوب از تحقیقاتی که در این زمینه در طول این سال­ها انجام شده است ارائه کند.

کلمات کلیدی: علم نوآوری، مدیریت نوآوری، اقتصاد، نوآوری محصول


محمدعلی صادقی کیا